سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده

نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]

از: مهدی یار عدالت  پنج شنبه 89/12/5  ساعت 8:6 صبح  

این ها من هستم!

سلام.

این من هستم با کلاه و شال متبرک به حرم امام حسین علیه السلام که عمو هادی از کربلا آورده بودن.

این هم منم با یک کدو قلقله زن توی خونه ی بابابزرگ (برازجان).

این هم منم وقتی که بابا هوس کردن من رو بذارن توی چمدون و باهام دالی موشه بازی کنن!

راستی چون پسرخاله بزرگه گفته اسمم رو بگم می گم:

اسم من "مهدی یار"ه. دعام کنین یار امام زمانم باشم. ان شاءالله.


نظرات شما ()

از: مهدی یار عدالت  چهارشنبه 89/4/23  ساعت 10:31 عصر  

این روزهای من و مامان و بابا

سلام.

این روزها، روزهای جالبیه. من دارم آماده می شم که به دنیای بیرون بیام. مامانی و بابایی هم در تکاپوی آخرین آمادگی ها واسه اضافه شدن یه عضو جدید به خانواده.

مامانی حسابی افتاده به جون خونه. از تمیز کردن ها و جا به جا کردن وسایل گرفته تا آماده کردن هر چیزی که برای بعد لازمه. آخه قراره بعد از اومدن من، کلی مهمون بیاد واسه مون! حالا خاله ها ی خودم که به کنار، اومدنشون قطعیه؛ اما خب مثلن دایی ها و خاله های مامان هم همه گفتن به مناسبت تولد بنده از شهرهای دور و نزدیک( ! ) میان. به هر حال... .

راستی امروز مامان رفت شرکت دایی و سالنامه های شرکت رو زیر و رو کرد و بالاخره یه دونه رو با بابا پسندیدن. بعد هم که برگشتن خونه، با هم نشستن و زادنامه ی من رو مرور کردن ببینن چی لازم داره که بتونن الان تهیه کنن. مثلن عکس های مامان جون و باباجون و ... .

بعد هم مامانی اومد سراغ نی نی سایت و وقتی جزء کارهای هفته ی سی و ششم آماده کردن لیست ای-میل و تلفن دوستانی رو دید که باید بهشون خبر به دنیا اومدن من رو بدن، خوشش اومد و حالا آماده سازی اون لیست هم به کارهاش اضافه شده!

بابایی هم که این روزها علاوه بر کارهای خونه و خانواده، کلی سرش شلوغه بابت برنامه های نیمه ی شعبان. به خصوص که امسال با یک عده از دوستانشون درگیر یه همایش بین المللی هم هستن. ان شاءالله امام زمان کمکشون کنن.

خب وقت خواب من رسیده! شب خوش!


نظرات شما ()

از: مهدی یار عدالت  چهارشنبه 89/2/22  ساعت 7:24 عصر  

6 ماه و نیم

سلام.

این روزها، واسه مامانی و بابایی روزهای پُرمشغله ایه. مامانی که خب مشخصه؛ درگیر و دار خرید و خیاطی و ... واسه بنده و بابایی هم به دلیل این که اواخر سال تحصیلیه، سخت مشغول طرح سوال و تصحیح و ... .

این وسط، ظاهرن نمی رسن که بیان و وبلاگ بنده رو به روز کنن. بنده هم دیدم که اگه خودم دست به کار نشم، این جا حالا حالاها به روز نمی شه!

اما خب من که فعلن حرفی برای گفتن ندارم! پس این ها رو ببینید تا بعد.

راستی من الان حدود 6 ماه و نیمه هستم.

لباس های من!

سیسمونی من!


نظرات شما ()

از: مهدی یار عدالت  یکشنبه 88/12/2  ساعت 8:18 عصر  

با نامش و به مددش

سلام.

من یه نی نی نانازم که قراره اگه خدا بخواد حدود 5 ماه و نیم دیگه به دنیا بیام و بشم سومین عضو خانواده ی جناب امیرکبیر و بانو. بابا و مامانم تصمیم گرفتن توی این روزهای پر برکت ربیع الاول که یه مقدار هم گرفتاری هاشون کمتر شده، این وبلاگ رو برای نوشتن خاطرات من بسازن تا بعد که خودم بزرگ شدم، نوشتن رو در همین جا ادامه بدم. هر چند اون ها معتقدن که با این پیشرفتی که تکنولوژی داره، مشخص نیست که تا اون موقع اصلن همچین وبلاگی هنوز جالب باشه. به هر حال با مدد از حضرت زهرا-سلام الله علیها- و فرزند مهربونشون امام زمان-ارواحنا فداه- که این روزها، ایام شادی شون هست، این جا رو افتتاح کردن. البته اولین وبلاگ مامانی هم 3 سال پیش در همین ایام به راه افتاد.

دعام کنین که من سالم به دنیا بیام و خدمتگزار خوبی برای مولای مهربونم امام زمان باشم و باعث روسفیدی مامانی و بابایی در هر دو دنیا.

 

...

راستی فکر کنم الان من این شکلی باشم!

 


نظرات شما ()
<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانواده
عکس های تقویم
شهیدت می کنم!
شیرین زبونی
عاشقتم!
مهدکودک
عکس های تولد
شیرین کاری های جدید
شیرینک!
من در یک سالگی
امان از بی وقتی!
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


60199 :کل بازدید
12 :بازدید امروز
29 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


درباره خودم


اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده
مدیر وبلاگ : مهدی یار عدالت[7]
نویسندگان وبلاگ :
مامانی نی نی (@)[16]

بابایی نی نی (@)[0]


لوگوی خودم


اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده

لوگوی دوستان


لینک دوستان


نی نی به به (آشپزی)

اشتراک


 

فهرست موضوعی یادداشت ها


سیسمونی[2] . نی نی . انتظار .

آرشیو


اسفند 88
فروردین 89
خرداد 89
اردیبهشت 89
تیر 89
آذر 89
اسفند 89

طراح قالب